ایوب : زندگی به مثابه رنج
در قرون گذشته ، بویژه قرون وسطا ، که در استدلال، قوی اما در خودکاوی روان شناختی و توجه به احساس و تجربه ضعیف بودند ، مسئله بسیار مهم ، ارتباط بین ایمان و عقل بود . در عصر ما ، که در استدلال ضعیف است و به خاطر نگاه های پست مدرنیستی حتی به قدرت عقل در یافتن و ثابت کردن حقیقت عینی هم تردید دارد اما در روان شناسی و تجربه، قوی است ، مسئله بسیار مهم، ارتباط بین ایمان و تجربه است .
امروزه بیشتر مردم ایمان خود را از دست می دهند زیرا آنها رنج را تجربه می کنند و تصور می کنند خداوند آنها را تنها گذاشته است تا با هر استدلال عقلانی، ایمان خود را از دست بدهند .
ایوب ، انسانی برای تمام ایام است ، اما بویژه برای روزگار ما . مسئله او دقیقا مسئله ماست .
ایستادگی کردن در ایمان ارزشمند است ، نه به این دلیل که رنج و ایمان ارزشمندند ، بلکه به این دلیل که چنین ایمانی از مرکز ابدی و عمیق شخص ، من و اراده او ناشی می شود نه از احساسات و نه از بخش هایی از شخص که وابسته به محیط و آنچه در جهان اتفاق می افتد هستند . اراده ، نگهبان احساسات است و باید بیاموزد که آنها را هدایت کند نه اینکه تابع آنها باشد .